همیشه در برابر ِ تغییر ، مقاومت وجود داشته ؛
ولی وقتی این تغییر تعیین کنندۀ سرنوشت ِ عزیزترین فرد زندگی ـمون باشه ، پذیرش ـش سخت تر ـه.
پ ن : اللهم حوّل حال ـنا الی احسن الحال / آمین.
همیشه در برابر ِ تغییر ، مقاومت وجود داشته ؛
ولی وقتی این تغییر تعیین کنندۀ سرنوشت ِ عزیزترین فرد زندگی ـمون باشه ، پذیرش ـش سخت تر ـه.
پ ن : اللهم حوّل حال ـنا الی احسن الحال / آمین.
فاش می گویم و از گفتۀ خود دلشادم :
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ کَافِرٌ بِعَدُوِّکُمْ وَ بِمَا کَفَرْتُمْ بِهِ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ وَ بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَکُمْ مُوَالٍ لَکُمْ وَ لِأَوْلِیَائِکُمْ مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِکُمْ وَ مُعَادٍ لَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ مُطِیعٌ لَکُمْ عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ مُعْتَرِفٌ بِکُمْ مُؤْمِنٌ بِإِیَابِکُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِکُمْ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ زَائِرٌ لَکُمْ لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِکُمْ مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِکُمْ وَ مُتَقَرِّبٌ بِکُمْ إِلَیْهِ وَ مُقَدِّمُکُمْ أَمَامَ طَلِبَتِی وَ حَوَائِجِی وَ إِرَادَتِی فِی کُلِّ أَحْوَالِی وَ أُمُورِی مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیَتِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ وَ مُفَوِّضٌ فِی ذَلِکَ کُلِّهِ إِلَیْکُمْ...*
پ ن : اگه بخوای راست بگی باید با همۀ وجود ، اهل و عیال و مال و ... پاش وایسی ؛ نمی شه هم با امام حسین بود هم با یزید ! نمیشه.
پ ن : بقول ِ ر.م واقعا عادلانه ست که گفته اند : هر کس قومی را دوست بدارد، در قیامت با آنها محشور می شود.1
* : پدر و مادرم و اهل و مال و طایفه ام فداى شما،خدا و شما را گواه مى گیرم،که من به شما و به آنچه شما ایمان آوردید باور دارم،نسبت به دشمنتان و آنچه شما به آن کفر ورزیدید کافرم، بینایم به مقام شما و به گمراهى آنکه با شما مخالفت کرد، دوستدار شما و دوستان شمایم،خشمناک نسبت به دشمنان شما و دشمن آنانم،در صلحم با هرکه با شما در صلح است و در جنگم با هر که با شما جنگید، حق مى دانم آنچه را شما حق دانستید و باطل مى دانم آنچه را شما باطل دانستید، به فرمان شمایم، عارف به حقّتان هستم، به برترى شما اقرار دارم، تحملّ کننده دانش شمایم، پرده نشین پیمان و حرمت شما مى باشم، به شما معترفم، به بازگشتتان مؤمنم، رجعتتان را تصدیق دارم ، چشم به راه فرمان شمایم، در انتظار حکومت شما به سر مى برم، گیرنده گفته شما هستم، عمل کننده به فرمان شما مى باشم، پناهنده به شمایم، زائر شما هستم، ملتجى و پناهنده به قبر شمایم، خواهنده شفاعت به درگاه خداى عزّ و جلّ به وسیله شما مى باشم و به سوى او به سبب شما تقرّب مىجویم و مقدّم کننده شما پیش روى خواسته ام و حاجاتم و ارادتم در همه احوال و امورم ،به نهان و آشکارتان و حاضر وغائبتان و اوّل و آخرتان ایمان دارم و در همه اینها واگذارنده کار به شمایم ... / فرازی از زیارت جامعه کبیره / تهذیب شیخ طوسی و فقه و عیون أخبار الرضا صدوق به نقل از امام هادی علیه السلام
1: امیر المومنین علی علیه السلام : مَنْ اَحَبَّ قوما حُشِرَ مَعَهُمْ.
می گفت* : بی خیال ِ یادگاری ها شو ؛ آدمُ پابند می کنه ...
با این حرف ـش فکر کردم که خاطره ها هم یه جور یادگاری ـند ؛ شاید آدمُ پابند نکنن ولی نمی شه بی خیال ـشون شد چون بعضیا ـشون همش هستند.
* : دیالوگ ِ یکی از قسمت های سریال ِ "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد " .
حتما رفتار و گفتار و کردار اطرافیان برما تاثیر می ذاره وگرنه این همه بر توجه به انتخاب دوست مناسب تاکید نمی شد.
این که ما باید در محیط ِ آلوده خودمون رو حفظ کنیم یه حرف ـه و این که سعی کنیم در جایی قرار بگیریم که رشد و تعالی پیدا کنیم یه حرف ِ دیگه ست.
یه وقتایی دلم می خواد از این جایی که هستم کَنده بشم ؛ دلم می خواد یه نردبون پیدا کنم و تند تند از پله ـهاش بالا برم ؛ گاهی نفس کشیدن تو هوای اطراف ـم خیلی سخت میشه ...
کاش مث ِ وقتی که یه فیلم داره پخش میشه ، می تونستیم ببینیم الان کجای زندگیمون داره می گذره ؛
کاش می دونستیم چقد دیگه مونده ...
سوال ـای همیشگی فرزندم و جواب ـای همیشگی من باعث شد به یه موضوع خاص ِ قدیمی دوباره فکر کنم.
سیمرغ !
دلم خواست یه بار منطق الطیر ِ عطار رو از اول بخونم و به هفت وادی - هفت شهر عشق - طلب ، عشق ، معرفت ، استغنا ، توحید ، حیرت و فقر ، خوب فکر کنم.
پ ن : وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا ... / و در برابر حکم پروردگارت صبر پیشه کن که تو بی تردید زیر نظر ما هستی/ سوره طور آیۀ 48
پ ن : ما هنوز اندر خَم ِ یک کوچه ایم ...
گُل یا پوچ ؟
گاهی فکرا ـمون صاف می خورن به هدف و همونی میشن که فکر می کردیم ؛ یه وقتایی هم پوچ و اشتباه از آب در میان.
تصویرهای ذهنی همیشه واقعی نیستند اما تصویرهای واقعی می تونن بیان گر ِ ذهن ِ تصویرگر باشن .
پ ن : یادم نیست آخرین تصویری که دیدم - توی ذهن یا واقعیت - چی بود ...
و خدا عطر را آفرید تا نسل ِ بشر منقرض نشود ...
پ ن : دیدم که می گم !
پ ن : هوا بس ناجوانمردانه گرم است ؛ آب را گِل نکنیم ، به درستی استفاده کنیم ...
یه جایی از زندگی هست که آدم ، معنی زنگی ِ زنگ و رومی ِ رومُ می فهمه. جایی که دل ـش می خواد بالاخره خود ـشُ بِکِشه یه طرف و تکلیف ـش معلوم بشه. بعضیا زود ، بعضیا به موقع - قبل از این که دیر بشه - و بعضیام خیلی دیر به این نقطه از زندگی می رسن و شاید بعضیام اصن نرسن.
این جا ست که تصمیم گیری سخت میشه ؛ باید خیلی حرفا رو شنید ؛ خیلی حرکتا رو تحمل کرد ؛ خیلی چیزا و خیلی آدم ها رو از برنامۀ روزانه و حتی زندگی حذف کرد ...
پ ن : درسته که ماهی رو هر وقت از آب بگیریم تازه ست ولی به شرطی که وقتی برای ماهیگیری مونده باشه ...
پ ن : أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ ... / سوره حدید آیۀ 16
پ ن : وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ / سوره بلد آیۀ 10
پ ن : دلا تا کِی در این زندان فریب این و آن بینی ... / سنایی
همیشه جنگ برای بقاـست ؛
بقای نسل ،
بقای فکر ،
بقای عقیده ،
و بقای هر آنچه که - از نظر ما یا دیگری - به ـش اهمیت داده میشه .
اما وقتی دیگه اهمیتی وجودنداشته باشه، جنگی هم رخ نمی ده.
بی تفاوتی زمانی اتفاق می افته که دیگه هیچ چیزی اهمیت نداره.
پ ن : این روزا گنجینه های خیال ـم محدود شده ـند.
پ ن : سرند می کنم همه آنچه را که روزی به خاطر بقا ـشون جنگیدم.
سر رفته ام ؛
چون حوصله ای که در من نمی گُنجد...
پ ن : نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد ...
پ ن : میگه : " بیا بریم مشهد " ولی چه جوری ؟ ...