بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۵۰ مطلب با موضوع «دلنوشت» ثبت شده است

تا حالا اینجوری نسبت بهش فکر نکرده بودم

نمی خوام خط کش دستم بگیرم و قضاوت کنم

ولی از آدمایی که حیا رو قورت می دن و یه آبم روش خوشم نمیاد

کسایی که براشون مطرح نیست با چه کسی و در مورد چه چیزی دارن حرف می زنن برام خیـــــــــــــــلی چندش آورن


پ ن : این یه نظر کاملا شخصیه : خوبه آدم با خودشم یه حد و حدودی رو رعایت کنه چه برسه با دیگران!


  • باران بهاری

میگن هرکسیُ که می خوای بشناسی ببین چی دوست داره، دوستاش کیان، علاقه هاش دور و بر چه چیزاییه ؛اتفاقا امروز از مجری ویتامین ث شنیدم که می گفت بزرگی بعضی آدما به اربابشونه ... راست هم می گفت ...


پ ن : کمند اگر سر زلف بلند توست منم / که در کمند نخواهم بجز گرفتاری

پ ن : اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم ...


  • باران بهاری

حادثه ای ست شاید

دلتنگی!

بی خبر می آید ، می نشیند  و نمی رود و نمی رود و آنقدر نمی رود تا یادت بماند که بعضی ها نمی روند ...


پ ن : فرق یه وبلاگ با روزنامه اینه که هیچکس تو وسیله نقلیه عمومی نوشته هاشو تفسیر نمی کنه ...


  • باران بهاری

اون روز وقتی داشتم سر کلاس در مورد اینکه 

آدما با توجه به ذهنیت خودشون از یه موقعیت رفتار خاصی نسبت به اون نشون می دن

حرف می زدم

درست تو همون لحظه حواسم به این بود که ممکنه از هر رفتار من یه برداشت خاصی صورت بگیره

مثلا وقتی به کسی سلام نمی کنم ممکنه به حساب غرور و خودخواهیم گذاشته بشه تا به حساب حیا و خجالت ... 

گاهی نمی شه نسبت به رفتارهای اجتماعی بی تفاوت بود ....

گاهی هم نباید انقد رو رفتارها دقیق شد ...

و شاید انتخاب اینکه چه رفتاری تو چه شرایطی درست تره به طرف مقابل هم بستگی داشته باشه ...


پ ن : دوست دارم دست ذهنم را بگیرم و بگویمش همین جا بنشین؛ کمی سکوت کن؛ هوا برای پرواز مساعد نیست ....

پ ن : سرگرمی خوبی نیست اینکه سرم را به هر خیالی گرم کرده ام ، جز آنچه باید!


  • باران بهاری

اینجاشُ که خوندم خوشم اومد:

دوست ندارم با خمپاره بمیرم. با خمپاره که می‌میری، خیلی شانسی می‌میری. کسی تو را آدم حساب نمی‌کند. الله‌بختکی چیزی می‌اندازند، ممکن است بخورد به تو یا بخورد به شغال.

دوست دارم تک‌تیرانداز بزندم. کسی که تو را می‌بیند، نشانه‌گیری می‌کند و راست می‌زند به تو. آن‌جا تو ارزش داری. تو را آدم حساب می‌کن.


پ ن : بخشی از کتاب مردی که گورش گم شد /حافظ خیاوی


  • باران بهاری
در این پُست ضمن معرفی یه جای خوب به معرفی یه کتاب خوب می پردازم.
به نظرم بی ارتباط با این ایام هم نیست.

جای خوب اینجاست

و کتاب خوب تحریف شناسی عاشورا  اثر علامه سید جعفر مرتضی عاملی ست که نسخه اصلی و عربیشه و به تازگی توسط آقای محمدجواد زمانی ترجمه شده.

پ ن : آنچه این کتاب به آن می پردازد شناخت تحریفات واقعی حادثه عاشورا و تفکیک آن از تحریفات غیر واقعی  است،
نویسنده معتقد است که افسانه ها و مطالب دروغین که در واقعه عاشورا وارد شده، اندک و شایان تأمل است؛ امّا بسیاری از مطالبی که در کتاب «حماسه حسینی» با عنوان تحریفات از آن یاد شده، در صف افسانه ها و مطالب دروغین جای نمی گیرد و با اندک تأمل و تفحّص احتمال صادق بودن آن آشکار می شود.
دیگر اینکه نویسنده نسبت دادن کتاب «حماسه حسینی» به شهید مطهری را نمی پذیرد و آن را حاوی دیدگاه های قطعی و نهایی او نمی داند؛ از این رو نقدهای  خود بر آن کتاب را نوعی دفاع از آن شهید والا مقام می داند.
پ ن : من همین چند روز پیش فارسیشُ خوندم ...
  • باران بهاری

دیشب خیلیا سراغشُ از من می گرفتند

چه خبر؟ ...

هیچی ... خبر ندارم ...


رفتم خودم به خودش زنگ زدم

صداش خوشحال بود ...

وقتی ازش پرسیدم کجایی و بهم گفت کجاست دلم سوخت... برای خودم ... برای لحظه هام ... و برای خیلی چیزای دیگه ...

گفت امروز برمیگرده و هر وقت برسه بهم میگه ...


بدجوری سیر شده ـم از خوردن حسرت های مدام.


پ ن : هعی ...

پ ن : سخن درست بگویم نمی توانم دید ،  که می خورند حریفان و من نظاره کنم /حافظ


  • باران بهاری

دیروز داشتم به این فکر می کردم برگشتن به گذشته چقدر می تونه رو آینده موثر باشه؟

اون روز تو مسجدحضرت امیر علیه السلام آقای ع یه روایت از حضرت رسول  صلی الله علیه و آله خوند که 

یکی از چیزایی که امت من ترک نمی کنند مباهات به گذشتگانشونه

و من فکرم مدام درگیر این شد که اگه مباهات به گذشتگان بده چرا ائمه صلوات الله علیهم این کارو مکررا انجام دادند

مثل وقتی که امام حسن علیه السلام به معاویه می گه که فرزند چه کسی بوده و اجدادش چه کسانی بودند

و در مقابل به معاویه یادآور میشه که از چه شجره خبیثه ای هست

همینطور فکرم درگیر این مسئله شد که وقتی کسی رو می پذیریم نباید گذشته ش رو به روش بیاریم

درست مثل وقتی که حُر پیش امام حسین علیه السلام اومد و حضرت بهش گفت سرت رو بالا بگیر

اما شاید لازمه ش اینه که طرف مقابل از رفتارهای اشتباهش پشیمون باشه

وگرنه اگه بخواد به اشتباهاتش افتخار کنه یا حتی برنامه ای برای ادامه رویه گذشته رو داشته باشه نشه در موردش اغماض کرد...

شاید برای همینه که امیرالمومنین علیه السلام  شرایط توبه واقعی رو خیلی سخت بیان می کنند ...


پ ن : آقاجون می گفت به احترام ائمه طاهرین هیچوقت جلوی اسمشون  (ع) و (ص) و از این چیزا نذارید و کامل بنویسید علیه السلام یا صلی الله علیه و آله

پ ن : مخصوصا کلی اسم ائمه علیهم السلام رو نوشتم که یه کم فضای اینجا خوش بشه ...

پ ن : خدایا ما را از توبه کنندگان واقعی قرار بده ... آمین.


  • باران بهاری
کاری میشه کرد؟ نه! پس بیخودی بهش فکر نکن

یه وقتایی لازمه آدم همین چند جمله رو با خودش بگه تا آروم بگیره ...
یه وقتائی که هیچ کاری نمیشه کرد
یه وقتائی مث خیلی وقتا!

پ ن : فقط خدا می دونه این وقتا چه حالی ـم ...
پ ن : وقت و بی وقت سرشون نمی شه این وقت ها ...

  • باران بهاری

فاتحه ای چو بگذری بر سر خسته ای بخوان ...


شب جمعه که میشه بخوایم نخوایم
حداقل بخاطر اعتقادمون یاد خیلیا می افتیم که دیگه نیستن

همه یه روزی می رن

بعضیا زودتر

بعضیا دیر تر


پ ن : همیشه یاد این جمله می افتم که هر وقت روی یه سنگ سیمانی گلاب می پاشند کسی برای همیشه خسته شده است.

پ ن : همه چی رو به همه کس نباید گفت...

پ ن : هر اومدنی یه رفتنی داره ...

پ ن : خوش گذشت! بماند به رسم ِ خوش ِ یادگاری...

  • باران بهاری