بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

دیشب خیلیا سراغشُ از من می گرفتند

چه خبر؟ ...

هیچی ... خبر ندارم ...


رفتم خودم به خودش زنگ زدم

صداش خوشحال بود ...

وقتی ازش پرسیدم کجایی و بهم گفت کجاست دلم سوخت... برای خودم ... برای لحظه هام ... و برای خیلی چیزای دیگه ...

گفت امروز برمیگرده و هر وقت برسه بهم میگه ...


بدجوری سیر شده ـم از خوردن حسرت های مدام.


پ ن : هعی ...

پ ن : سخن درست بگویم نمی توانم دید ،  که می خورند حریفان و من نظاره کنم /حافظ


  • باران بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی