بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
این یه پرتقال معمولی نیست
نه اینکه مثلا هسته هلو کاشته باشن و بجاش پرتقال درومده باشه ...
یا مثلا بشه مث سیب گاز زد و خوردش
نه!
حتی اگه پوستشم کنده بشه توش همون رنگیه که معمولا همه پرتقالا هستن
ولی یه فرقی با بقیه داره
اونم این که سوغاتیه
البته بازم بگم که یه سوغاتی معمولی نیست
شاید بشه بهش گفت میوۀ حضرتی - همون جوری که میگن غذای حضرتی -
میوه ای که از حرم امام حسین علیه السلام اومده

پ ن : هرچه از دوست رسد نیکوست ...
پ ن : دوستان به جای شما ...


  • باران بهاری

باهام قرار گذاشت که صبح باهاشون برم

منم گفتم ان شا الله ...

صبح تو مترو کلی در مورد آخرین کتابی که دست به دست کرده بودیم باهم حرف زدیم

اشک تو چشماش جمع شده بود

حواسم بود که خیلی ها دارن به حرفامون گوش می دن

براش این شعرو که اولین بار از ا.م تو حرم امام رضا علیه السلام شنیده بودم خوندم :


حسن شدی که سوال غریب کیست به عالم

میان کوچه و گودال بی جواب بماند


به احترام حسین سه روز مانده به گودال

بناست زائر تو زیر آفتاب بماند


خدا رو شکر صبح خوبی رو کنار بانوی اردیبهشت داشتم.


  • باران بهاری

اینجاشُ که خوندم خوشم اومد:

دوست ندارم با خمپاره بمیرم. با خمپاره که می‌میری، خیلی شانسی می‌میری. کسی تو را آدم حساب نمی‌کند. الله‌بختکی چیزی می‌اندازند، ممکن است بخورد به تو یا بخورد به شغال.

دوست دارم تک‌تیرانداز بزندم. کسی که تو را می‌بیند، نشانه‌گیری می‌کند و راست می‌زند به تو. آن‌جا تو ارزش داری. تو را آدم حساب می‌کن.


پ ن : بخشی از کتاب مردی که گورش گم شد /حافظ خیاوی


  • باران بهاری
در این پُست ضمن معرفی یه جای خوب به معرفی یه کتاب خوب می پردازم.
به نظرم بی ارتباط با این ایام هم نیست.

جای خوب اینجاست

و کتاب خوب تحریف شناسی عاشورا  اثر علامه سید جعفر مرتضی عاملی ست که نسخه اصلی و عربیشه و به تازگی توسط آقای محمدجواد زمانی ترجمه شده.

پ ن : آنچه این کتاب به آن می پردازد شناخت تحریفات واقعی حادثه عاشورا و تفکیک آن از تحریفات غیر واقعی  است،
نویسنده معتقد است که افسانه ها و مطالب دروغین که در واقعه عاشورا وارد شده، اندک و شایان تأمل است؛ امّا بسیاری از مطالبی که در کتاب «حماسه حسینی» با عنوان تحریفات از آن یاد شده، در صف افسانه ها و مطالب دروغین جای نمی گیرد و با اندک تأمل و تفحّص احتمال صادق بودن آن آشکار می شود.
دیگر اینکه نویسنده نسبت دادن کتاب «حماسه حسینی» به شهید مطهری را نمی پذیرد و آن را حاوی دیدگاه های قطعی و نهایی او نمی داند؛ از این رو نقدهای  خود بر آن کتاب را نوعی دفاع از آن شهید والا مقام می داند.
پ ن : من همین چند روز پیش فارسیشُ خوندم ...
  • باران بهاری
تقویم رو برداشت و گفت این چیه؟
گفتم تقویمه دیگه ... گفت نه ! این !
دیدم دستشُ گذاشته روی یه عکس که توی تقویمه
عکس مقبرۀ سعدی بود ...
آخ که چقد دلم می خواست برم اونجا و کنار مقبره ـش بشینم و هی غزل بخونم ...

خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید    دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
  باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن         تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را

پ ن : با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را...

  • باران بهاری

دیشب خیلیا سراغشُ از من می گرفتند

چه خبر؟ ...

هیچی ... خبر ندارم ...


رفتم خودم به خودش زنگ زدم

صداش خوشحال بود ...

وقتی ازش پرسیدم کجایی و بهم گفت کجاست دلم سوخت... برای خودم ... برای لحظه هام ... و برای خیلی چیزای دیگه ...

گفت امروز برمیگرده و هر وقت برسه بهم میگه ...


بدجوری سیر شده ـم از خوردن حسرت های مدام.


پ ن : هعی ...

پ ن : سخن درست بگویم نمی توانم دید ،  که می خورند حریفان و من نظاره کنم /حافظ


  • باران بهاری

دیروز داشتم به این فکر می کردم برگشتن به گذشته چقدر می تونه رو آینده موثر باشه؟

اون روز تو مسجدحضرت امیر علیه السلام آقای ع یه روایت از حضرت رسول  صلی الله علیه و آله خوند که 

یکی از چیزایی که امت من ترک نمی کنند مباهات به گذشتگانشونه

و من فکرم مدام درگیر این شد که اگه مباهات به گذشتگان بده چرا ائمه صلوات الله علیهم این کارو مکررا انجام دادند

مثل وقتی که امام حسن علیه السلام به معاویه می گه که فرزند چه کسی بوده و اجدادش چه کسانی بودند

و در مقابل به معاویه یادآور میشه که از چه شجره خبیثه ای هست

همینطور فکرم درگیر این مسئله شد که وقتی کسی رو می پذیریم نباید گذشته ش رو به روش بیاریم

درست مثل وقتی که حُر پیش امام حسین علیه السلام اومد و حضرت بهش گفت سرت رو بالا بگیر

اما شاید لازمه ش اینه که طرف مقابل از رفتارهای اشتباهش پشیمون باشه

وگرنه اگه بخواد به اشتباهاتش افتخار کنه یا حتی برنامه ای برای ادامه رویه گذشته رو داشته باشه نشه در موردش اغماض کرد...

شاید برای همینه که امیرالمومنین علیه السلام  شرایط توبه واقعی رو خیلی سخت بیان می کنند ...


پ ن : آقاجون می گفت به احترام ائمه طاهرین هیچوقت جلوی اسمشون  (ع) و (ص) و از این چیزا نذارید و کامل بنویسید علیه السلام یا صلی الله علیه و آله

پ ن : مخصوصا کلی اسم ائمه علیهم السلام رو نوشتم که یه کم فضای اینجا خوش بشه ...

پ ن : خدایا ما را از توبه کنندگان واقعی قرار بده ... آمین.


  • باران بهاری
کاری میشه کرد؟ نه! پس بیخودی بهش فکر نکن

یه وقتایی لازمه آدم همین چند جمله رو با خودش بگه تا آروم بگیره ...
یه وقتائی که هیچ کاری نمیشه کرد
یه وقتائی مث خیلی وقتا!

پ ن : فقط خدا می دونه این وقتا چه حالی ـم ...
پ ن : وقت و بی وقت سرشون نمی شه این وقت ها ...

  • باران بهاری
یه عالمه کار سرم ریخته
کارای واجبی که باید انجام بدم
هر لحظه فکرم درگیره که کدوم اولویت داره
دلم براش تنگ شده
آخرین اسمس مال شب عاشورا بود
گاهی حسرت می خورم و گاهی خودمو دلداری می دم که خدا داره منُ می بینه
بالاخره اینم روزی و قسمت منه دیگه
بعضی وقتا به این فکر می کنم خوب بود اگه می شد یکی رو بذارم تو مغزم تا اونجا رو یه سر و سامونی بده ...

پ ن : گاهی به سوی دوزخ و گاهی به سوی تو / حیران میان برزخ امّید و اضطراب
        این روزها تمام من این است مرده ای / مدفون درون چاه سوالات بی جواب *
       *میثم مهربانی
  • باران بهاری

یه نوا ی دوست داشتنی که منُ یاد شبای محرم میندازه ، یاد شبای خوب جوونیم ، یاد خدا ، یاد امام حسین


پ ن : از کودکی به گردن ما شال ماتم است /  نابرده رنج، گنج به ما داده ای حسین


  • باران بهاری