یه عالمه کار سرم ریخته
کارای واجبی که باید انجام بدم
هر لحظه فکرم درگیره که کدوم اولویت داره
دلم براش تنگ شده
آخرین اسمس مال شب عاشورا بود
گاهی حسرت می خورم و گاهی خودمو دلداری می دم که خدا داره منُ می بینه
بالاخره اینم روزی و قسمت منه دیگه
بعضی وقتا به این فکر می کنم خوب بود اگه می شد یکی رو بذارم تو مغزم تا اونجا رو یه سر و سامونی بده ...
پ ن : گاهی به سوی دوزخ و گاهی به سوی تو / حیران میان برزخ امّید و اضطراب
این روزها تمام من این است مرده ای / مدفون درون چاه سوالات بی جواب *
*میثم مهربانی
کارای واجبی که باید انجام بدم
هر لحظه فکرم درگیره که کدوم اولویت داره
دلم براش تنگ شده
آخرین اسمس مال شب عاشورا بود
گاهی حسرت می خورم و گاهی خودمو دلداری می دم که خدا داره منُ می بینه
بالاخره اینم روزی و قسمت منه دیگه
بعضی وقتا به این فکر می کنم خوب بود اگه می شد یکی رو بذارم تو مغزم تا اونجا رو یه سر و سامونی بده ...
پ ن : گاهی به سوی دوزخ و گاهی به سوی تو / حیران میان برزخ امّید و اضطراب
این روزها تمام من این است مرده ای / مدفون درون چاه سوالات بی جواب *
*میثم مهربانی