بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۵۹ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

انگار همه کس و همه چی مأمور شد ـن تا یه چیزو برا ـم تکرار کن ـند ...

خدا رو شکر که می فهمم چی میگن ...

باشه ... 

امیدوارم توان ـش رو داشته باش ـم.



  • باران بهاری

تا دیر وقت داشت ـیم تو تلگرام حرف می زد ـیم.

از یه موضوع ساده و پیش پا افتاده تا مباحث پیچیده فلسفی ...

تقریبا داشت صبح می شد که خداحافظی کرد ـیم.

بعد ـش حس کرد ـم خوشحال ـم که یک ـی مث ِ من فکر می کنه و حداقل تو این مورد تنها نیست ـم.

از طرف ـی دل ـم گرفت که چرا باید اینطور باشه که به این نتایج برس ـیم...


پ ن : چه خوب که خدا همیشه بیدار است / - نه خواب سبکی او را فرا می گیرد نه خواب سنگینی/ سوره بقره آیه 255 -


  • باران بهاری

رو مبل نشسته بود و با ر.م یه سری چیزا رو تو تبلت ـش می دیدند.

یهو سر ـش رو بالا آورد و برا ـم خوند : 


گزیدم از میان مرگ ـها اینگونه مردن را

تو را چون جان فشردن در بر ، آنگه جان سپردن را


پ ن : هر از گاه ـی از این شعرا می خونه. گفت یه گروه پیدا کرده که تو ـش تک بیت های خاص می نویسند. 

پ ن : من اما دیگه حال و حوصله ی شعر هم ندارم ...


  • باران بهاری

فکر کن ـم نوشتن داره یاد ـم میره ؛

حداقل مطمئن ـم راحت نمی تونم بنویس ـم ؛

اینو وقتی فهمید ـم که کلی نوشت ـم و بعد همه رو پاک کرد ـم تا راه ـی که کشیدم نشون داده بشه.

پ ن : سانسور کردن واقعا کار ِ سختیه ؛ از همین جا به همه سانسورگران خسته نباشید میگم. دی نقاط مختلف - مسلما بیش از چند نقطه -

پ ن : شاید باید فکر کن ـیم چی خوشحال ـمون می کن ـه . / : )


  • باران بهاری

چند وقتی بود بلاگفا قاط زده بود و نمی شد چیزی تو ـش نوشت ؛ 

به خاطر همین مجبور بود ـم یه سری نوشته ـهای روزانه ـم رو اینجا - البته به صورت رمز دار- بنویس ـم.

با این که مشکلات اون جا برطرف شد ـه و میشه این نوشته ـها رو منتقل کرد سر جای خود ـشون ولی دوست دار ـم همین جا بمون ـند.


پ ن : یحتمل از این به بعد اینجا طبق روال گذشته  ـش ادامه میده ...


  • باران بهاری
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • باران بهاری
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • باران بهاری
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • باران بهاری

خیلی اتفاقی با یه سایت آشنا شد ـم.

انقدر برا ـم جذابیت دار ـه که وقتی میام نت - اگه نگم همه وقت ـم - بیشتر وقت ـم رو اونجا سپری می کنم.

به دو نفر معرفی ـش کردم. مطمئن ـم برای اون ـام خیلی جذاب ـه.


پ ن : همه چی داره کم کم به روال عادی برمی گرده ؛ مخصوصا زندگی.

پ ن : باید برای بودن - تو هر جایی - یه دلیل یا دست کم یه بهانه وجود داشته باشه.


  • باران بهاری
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • باران بهاری