رو مبل نشسته بود و با ر.م یه سری چیزا رو تو تبلت ـش می دیدند.
یهو سر ـش رو بالا آورد و برا ـم خوند :
گزیدم از میان مرگ ـها اینگونه مردن را
تو را چون جان فشردن در بر ، آنگه جان سپردن را
پ ن : هر از گاه ـی از این شعرا می خونه. گفت یه گروه پیدا کرده که تو ـش تک بیت های خاص می نویسند.
پ ن : من اما دیگه حال و حوصله ی شعر هم ندارم ...