بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

" اراده " یکی از موهبت های الهی ـه ؛

همون چیزی ـه که خیلی از ما ها نداریم ؛

در موقعیت های مختلف زندگی ـمون اجازه می دیم دیگران برامون تصمیم بگیرند ؛

گاهی انقد دهن بین می شیم که منتظریم ببینیم نظر بقیه چیه و همون رو اجرا کنیم ؛

حتی ممکنه دربست مطابق نظر اطرافیان عمل کنیم ؛

شاید جَو گیر شدن هم مصداقی از همین مسئله باشه ...


پ ن : زین همراهان سُست عناصر دل ـم گرفت / شیر خدا و رستم دستان ـم آرزوست / مولوی


  • باران بهاری

نظرات  (۳)

  • علیرضا صالحی نژاد
  • اوکی درسته کی بشه دیگه جوگیرانه تصمیم نگیریم
  • ریحانه بهشتی
  • من خیلی تو این زمینه فکر کردم.
    ریشه عدم داشتن اراده در عدم قدرت تو انتخابه.و ایستادن پای انتخابی که میکنی.تو هر کاری.بعضیا رو دیدیید کارشونو خوب انجام میدن اما وقتی به یه جایی میرسن که باید یه راه رو انتخاب کنن تردید میاد سراغشون و پای اراده شون رو سست میکنه.
    خوب که فکر کردم دیدم دو تا مساله باعث بی ارادگی میشه.اول اینکه از کودکی به بچه مون حق انتخاب بدییم و اگر انتخابش اشتباه بود خوردش نکنییم.با مودت اشتباهات انتخابشو بهش بگییم.
    دووم اینکه شعی نکنییم بچه مونو تو فاز تکاملی بچه خوب بچه بد نگه دارییم.اگه تو این مرحله بمونه اونوقته که برای خوشایند یکی ممکنه بی ارادگی کنه.
    اینا رو نه برا بچه های خودمون بلکه ماهایی که بزرگییم هم میگم
    پاسخ:
    با بخش اول فرمایش ـتون موافق نیستم.
    اتفاقا خیلی از ماها قدرت انتخاب داریم ولی به دلایل مختلف - متلا همین خوشایند دیگران که فرمودید - از اراده ـمون استفاده نمی کنیم ؛
    گاه ـی ترجیح می دیم خودمون رو  درگیر بحث با دیگران نکنیم یا حتی از قرار گرفتن در جایگاه های غیر ایمن از لحاظ روحی می ترسیم.
    به عنوان مثال عرض می کنم - در مثل مناقشه نیست ! - :
    مثلا می خوایم با یکی از اعضای خانواده بریم پارک ؛
    دل ـمون گرفته و از ته دل دوست داریم بریم پارک.
    وقتی به کسی که مد نظر ـه پیشنهاد می دیم ، اون فرد با ما مخالفت می کنه. خب؟
    ما قدرت داریم که تصمیم بگیریم و خودمون - حتی تنهایی - بریم پارک ولی این مخالفت ما رو می ترسونه که نکنه اون فرد ناراحت بشه ، نکنه باهام لج کنه ، نکنه فکر کنه من با کشی قرار دارم ، نکنه ... و هزار تا درگیری دهنی که ممکنه برامون اتفاق بیفته و ما برای این که عادت نکردیم به این که خودمون هم وجود داریم و خدا بهمون اراده داده ترجیح می دیم در شرایط پایدار اما ناراحت کننده بمونیم.
    به مرور عادت می کنیم با اراده دیگران زندگی کنیم و بیرون اومدن از این شرایط سخت میشه.

    پ ن یِ خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی مهم : منظورم اصـــــــــــــــــــــــــــــلن این نیست که فرد مستبدی باشیم و بگیم حرف حرف ِ نوروزی ـه یا بگیم نظر دیگران برامون اهمیتی نداره و اون ها رو کلا از زندگی حذف کنیم؛ بلکه منظورم تصمیم گیری با اراده در مواقعی ـه که به خود ِ ما مربوط میشه - و ضمن بهره گیری از مشورت با دیگران - می تونیم خودمون تصمیم بگیریم و پای ِ نتیجه ـش بایستیم.
    پ ن یِ نه چندان مهم : چقد حرف زدما ! دی :

  • ریحانه بهشتی
  • راستی دوران مراقبه تون تموم شد به سلامتی؟من یکی متاسفانه اراده اینو ندارم که برا خودم یه دوره مراقبه برم.افرین بر شما که با اراده ایید
    پاسخ:
    دوران مراقبه!
    نمی دونم دوره مراقبه براخودمه یا دیگری...

    پ ن : هرچی که هست حتما لازمه.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی