چند روز پیش مامان ازم پرسید : " از ماه خبر داری ؟ "
گفت ـم : " به ـش اسمس می زنم ولی معمولا جواب نمیده ؛ من هم حوصله ناز و ادا ندارم ... "
گفت : " اون مادر نداره ؛ خواهر نداره ؛ تو باهاش حرف بزن ... "
گفت ـم : " اهل ارتباط داشتن و رفت و آمد نیست. "
امروز هم علی رغم میل باطنی ـم به ـش اسمس زد ـم و روز ـش رو تبریک گفت ـم - شاید برای آخرین بار -
و همونطور که انتظار داشت ـم ، مطابق معمول جواب نداد.
پ ن : بعضی ها رو زیاد تحویل بگیری فکر می کنن خبری ـه ؛ بعد باید بیای ثابت کن ـی منظوری نداشت ـی.