بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
گفت که دیوانه نه ئی ؛ لایق این خانه نه ئی
رفتم و دیوانه شدم  ؛ سلسله بندنده شدم

گفت که سرمست نه ئی ؛ رو که از این دست نه ئی
رفتم و سرمست شدم ؛ وز طرب آکنده شدم

گفت که تو کشته نه ئی ؛ در طرب آغشته نه ئی
پیش رخ زنده کشش ، کشته و افکنده شدم

گفت که تو شمع شدی ؛ قبلۀ این جمع شدی
جمع نیم ؛ شمع نیم ؛ دود پراکنده شدم

گفت که با بال و پری ؛ من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بی پر و پرکنده شدم

...

پ ن : شعر از مولوی

  • باران بهاری

نظرات  (۱)

شعر بسیار زیبایی ست

موفق باشید

پاسخ:
مُتُشکرم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی