م رفت ـه پیش اونا
نگران ـش بودم
انگار چهره ـش از جلوی چشما ـم دور نمی شد
بهش زنگ زدم
جواب نداد
چند دقیقه بعد خود ـش تماس گرفت
گفت همه چی آروم ـه
صدا ـش خوب بود ؛ حداقل یه کم آروم ـم کرد
دیدن ِ یک لحظه ناراحتی ـش هم برام سخته
نمی دونم تا کی باید خود ـشُ به جای یکی دیگه بذاره ...
پ ن : گله ای نیست ؛ من و فاصله ها همزادیم / گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
پ ن : خدایا لطفا از عمر من آنچه هست بر جای / بستان و به عمر لیلی افزای / آمین