نکند تو دست از یاد من شسته ای و مرا برای همیشه از خانه ات رانده ای؟ ...
نکند از من فاصله گرفته باشی؟...
نکند تو مرا روی گردان از خویش یافته ای و از چشمت افتاده ام؟ ...
نکند مرا اهل غفلت دیدی و از رحمت خود اینگونه نا امیدم کردی؟ ...
نکند تو شنیدن دعای مرا دوست نداری؟ ...
نکند ... *
* : فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
پ ن : من در تو گریزان شدم از فتنۀ خویش / من آن ِ تو ام ؛ مرا به من باز مده ...
پ ن : شرم ـم از خرقۀ آلودۀ خود می آید ...