یه بحث ِ کاملا جدی با هم داشتیم ؛
استدلال کرد که فلان کس می فرماید : بعضی چیزا رو باید تعبّدی پذیرفت و نباید براش امّا و اگر و چون و چرا آورد .
گفتم : پس ایشان باید فلان مورد رو هم تعبّدی بپذیرند دیگه ؛ در حالی که براش تبصره می ذارن و تعبّدی در کار نیست...
همش سعی کرد جواب بده ولی آخر نتونست و گفت : اصلا من به فلانی چه کار دارم ...!!!
گفتم : پس لطفا دیگه اینجوری استدلال نکن.
بعد اومده میگه : از دست ِ من ناراحتی؟ دلم نمی خواد مقابل ِ من قرار بگیری ...
گفتم : نه ؛ اگه ناراحت می شی باهات بحث نکنم .
پ ن : خودم هم نمی دونم چرا وقتی جدی میشم ، خیلی جدی میشم ؛ یه جور ِ بدجور ِ لج درار ِ ناراحت کننده ای ... / ش.سوت
پ ن : قبول دارم که بعضی از چیزا - احکام عبادی - رو باید تعبّدی پذیرفت ولی این دلیل نمیشه کسی که خودش عامل نیست این مسئله رو دستمایۀ زورگویی به دیگران قرار بده.
وقتی ازشون میپرسی چرا؟ میگن پیامبر فرموده و هر چی ایشون بفرمایند ما چشم و گوش بسته میپذیرییم
حالا اینا از کججا میخوان احادیث تقلبی رو درک کنن الله و اعلم