خیلی وقت پیش بود ؛
گفتم : " دلم می خواد دیوان عراقی رو بخرم. "
گفت : " همون که میگه : که درا درا عراقی؟ "
گفتم :" اوهوم."
گفت : " تولدت کِی ـه ؟ بگو من برات بخرم "
دیگه هیچی نگفتم. : l
پ ن : شاعرای زیادی هستند که دوست دارم شعراشون همین جا ، وَر ِ دل ـم باشه ولی هر چیزی حس و حال خودشُ می طلبه ... الان حس ـش نیست ...
پ ن : من کم - طاقت ـم ؛ همیشه دوست داشتم همون اول ـش بدونم آخرش چی میشه ... آخر ـش که چی؟ بی خیال ...