ف.ا یکی از فامیل های دورشون ـه ؛
خاطره ای که ازش داشت این بود که حدود 40 سال پیش براش لباس مهمونی دوخته.
حالا بعد از این همه سال تماس گرفته و همه شون ُ برای مهمانی ِ صبحانه! اونم تو طبقه دوازدهم ِ یه برج دعوت کرده. قراره از دور دنیا جمع بشن تا هم از حال و روز هم باخبر بشن و هم یادی از خاطرات گذشته داشته باشند.
پ ن : گذشته ها هم همیشه نمی گذره ...