موقعیت هایی تو زندگی پیش میاد که میشینیم زندگیمونُ مرور می کنیم ؛ مث ِ اینه که داریم نمودار ِ زندگیمونُ با تمام ِ پستی و بلندی هاش می بینیم. نقاطی هست که نشون میده مسیر زندگی ـمون تغییر کرده ، یه جاهایی متوقف شدیم ، یه وقتایی با تمام ِ توان جنگیدیم تا همه چی اونجوری باشه که ما دلمون می خواد و یه زمانی هم مث ِ یه برگ خشک خودمونُ به دست قضا و قدر سپردیم تا هرچی که قراره به سرمون بیاد ، مقدّر بشه.
در نهایت تجربه ی لحظه های مختلف بهمون میگه الان کجا ایستادیم ...
پ ن : گاهی اونی که تو دلمون هست رو نمی تونیم به گفتار یا نوشتار تبدیل کنیم و فقط امیدواریم خود حدیث مفصل بخوانند ازین مجمل.
پ ن : شاید روزی زندگی لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود !