س.س.م از بچه های یه دانشکدۀ دیگه بود که به خاطر یه دوره مطالعاتی باهم آشنا شدیم. یه مدتی ندیدمش تا اینکه از دوستان شنیدم با همسرش برای ادامه تحصیل رفتن اونور آب. در آن کتاب باهاش در ارتباطم. امروز نوشتۀ زیر رو روی صفحۀ آن کتاب ـش دیدم و گفتم شما هم مثل من بخونید :
" استاد ابراهیمی دینانی :
ابن عربی
میگوید : قلب آدمی مخلوق رحمت خداست ؛ یعنی خداوند ، با رحمت خودش ، قلب
آدمی را خلق کرده است و ساخته است ، اما قلب آدمی از رحمت خداوند بالاتر و
وسیع تر است. نمیگوید بالاتر ، میگوید وسیع تر است! محیی الدین ابن
عربی استدلال میکند و می گوید : خداوند خود گفته است و خبر داده است که
:''لایسعنی ارضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المومن'' ( حدیث قدسی ) ؛
یعنی من در آسمان و زمین نمی گنجم ، اما من در قلب بنده مومنم جا می گیرم .
ابن عربی چنین نتیجه میگیرد که : پس قلب مومن ظرفی است که خداوند در آن
جای دارد. خداوند در قلب مومن میگنجد ولی در رحمت خودش نمی گنجد. چون رحمت
خداوند ، صفتِ خداوند است و موصوف در صفت نمی گنجد . بدیهی است که موصوف
بالاتر و وسیع تر است. روایات بسیار دیگری نیز با این مضمون هم هست از جمله
حدیث معروف : "انا عند قلوب منکسرة". من در قلب های شکسته هستم. در مجموع
حرف حرفِ بسیار مهمی است. وقتی که قلب مومن جایگاه خداوند لایتناهی است. در
حقیقت لایتناهی در قلب مومن جای گرفته است . قلب مومن متناهی است . اگر
چنین است ، پس متناهی میتواند لایتناهی را در خود جای دهد . آری ! قلب مومن
چه موجود شگفت انگیزی ست....! "
پ ن : دلم می خواد یه نفر دور و برم باشه و همش از این حرفا برام بزنه ؛ مث روزای آبی ِ آسمونی...
پ ن : درد عاشق را دوایی بهتر از معشوق نیست / شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید / عنصری تبریزی