هر روز صبح موقع رفتن به مدرسه ، وقتی اتوبوس از کنار میدون محل که پر از فواره و درخت و گل ـه رد میشه، یاد سال های اول دهه هشتاد میفتم که برای تهیه گزارش در مورد ورزش صبحگاهی رفته بودم اون جا و با مردم صحبت میکردم. بعضیا حاضر نمی شدن موقع حرکت چند دقیقه بایستن و جواب سوالای منُ بدن ؛ بعضیام با خوشرویی و به طور کامل توضیح می دادن.
از سر همون خیابون می رفتم محل کار ... یادش بخیر ... امروز حال و هوای بهاری و بارونی داشت.
اونجا یکی از جاهایی ـه که منُ یاد ِ س.م.ت و اولین گردش دو نفره با همسرم میندازه ...