م.ا همون حرفای ح.ک رو زد + یه چیزای سادۀ دیگه ...
قرار شد هرچی از سه چهار سال پیش دارم براش ببرم تا بفهمه کجای کار می لنگه ...
ر.م هر وقت بهم نگاه می کنه ابروهاشُ داده بالا و چشماش دنبال جوابی می گرده که برای سوالای ذهنش قانع کننده باشه ؛ بعدشم می پرسه : " خوبی؟ "...
برام مهم نیست نتیجه چی باشه فقط دوست دارم منُ تو آرزوم غرق کنه .
پ ن : به نظر ِ من گزینۀ دوم صحیح تر می تونه باشه.
پ ن : زلزله جایی در من است؛ هفت روی پنج ...
قرار شد هرچی از سه چهار سال پیش دارم براش ببرم تا بفهمه کجای کار می لنگه ...
ر.م هر وقت بهم نگاه می کنه ابروهاشُ داده بالا و چشماش دنبال جوابی می گرده که برای سوالای ذهنش قانع کننده باشه ؛ بعدشم می پرسه : " خوبی؟ "...
برام مهم نیست نتیجه چی باشه فقط دوست دارم منُ تو آرزوم غرق کنه .
پ ن : به نظر ِ من گزینۀ دوم صحیح تر می تونه باشه.
پ ن : زلزله جایی در من است؛ هفت روی پنج ...