بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

چند روزه روی بند انگشتم - همون جائی که قبلا بریده بود - یهو شدیدا درد می گیره و قرمز می شه.


اون شب توی خیمه صِدام زد و گفت : " خانم فلانی میشه به من آمپول بزنید؟ "

قبلا تجربه ـشُ داشتم ؛ گفتم : باشه ...

اونجا امکانات زیاد نبود برا همین آمپول رو با دست شکوندم ؛ شیشۀ آمپول روی بند انگشت سبابه رو برید ...

دستمال کاغذی رو با بدبختی از کوله بیرون کشیدم ؛ تا کردم و گذاشتم روش تا خون بند بیاد و بعد به خ.ب آمپول زدم ؛

نذاشتم بفهمه چی شد ، وگرنه کلی به خودش بد و بیراه می گفت - هرچند که به اون ربطی نداشت دست من بُرید و خودم باید احتیاط می کردم - ...

چند روز بعد از تو دستمال آوردمش بیرون ؛ لا اقل نذاشتم بخیه لازم بشه ...

ر.م ازم پرسید چی شده ؛ بعدم گفت : " همینجوری شکوندی؟ آخه کی این کارو می کنه؟ لا اقل می ذاشتی لای فرشی ، پتویی ، چیزی میشکوندی ... "

اردیبهشتی ِ دوست داشتنی فکر می کرد چرک کرده چون یه کم قیافه ـش بد شکل شده بود ولی گفتم چیزی نیست .

شاید حوادث زیادی که تو بچگی برام اتفاق افتاده باعث شده ار این چیزا نترسم ...

دیدن ِ خون برام  ناراحت کننده نیست ؛

حتی اون بار که تونستم شاهد ِ یه جراحی ِ کوچیک تو خونۀ خودمون باشم کُلی خوشم اومد و جواب خیلی از سوال هام رو گرفتم ؛

ولی گاهی دیدن یه کبودی یا بریدگی ِ یکی از اعضای نزدیکانم منُ به هم می ریزه ...

یه وقتایی هم عکسای جنگ توی دلمُ خالی می کنه ...


پ ن : هر چیزی می تونه خاطره ساز بشه ... خوب یا بد ...


  • باران بهاری

نظرات  (۳)

اخی/الهی
باید میزاشتید لای کاغذ سورنگ و میشکوندینشون/
قرمزی زخم امری طبیعی و جای نگرانی نیست
در صورت عدم داشتن بیماری زمینه ای و عدم کار کردن با اب بعید است زخم انگشت به علت پر خون بودنش عفونت کند

پاسخ:
خب چون وسط جمعیت باید این کار انجام می شد و اون بندۀ خدا عجله داشت ؛ منم عجله و  بی احتیاطی کردم .
دیگه زخم نیست  + من نگران نیستم .
شرایط اون روزا یه کم غیر طبیعی بود ... خوابیدن تو چادر ، گرد و غبار  و ... / عفونت نکرده بود فقط بریدگی  داشت بسته می شد و جای زخمش اینجوری نشون می داد.

 شما عشایر هستید که تو خیمه زندگی میکنید
من خیلی زندگی تو طبیعت رو دوس دارم
پاسخ:
نه ؛ ما مسافر کربلا بودیم .

  • اهنگ پنهان
  • سلام...کربلات قبول دوستم..دلتون همیشه سبز همین خاطره ها...
    چشماتونم روشن دیدن کعبه ی عشق خدا به پیوست همین خاطره های سبز و سفید..

    راستی مواظب خودت باش...التماس دعای خیری هم اگر میشه طلب ما از شماست دوست جونم.
    پاسخ:
    علیک سلام خانـــــــوم ؛ متشکرم ؛ روزی ِ شما بشه ان شا الله
    دلتون روشن ...

    ممنون دوستم جون ؛ محتاج دعای خیر شما هستم .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی