بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
امروز تو حیاط ِ مدرسه منتظر نشسته بودم تا زنگ بخوره ؛
مادر ِ یکی از بچه ها اومده بود دنبالش ؛ بهش گفت : "دفترتُ جا نذاشته باشی " ... بعد زیپِ کیفشُ باز کرد و گفت : " برو زود دفترتُ بیار " ...
من تو حال و هوای خودم بودم که با صدای همون بچه به خودم اومدم : " محبوبه ! بیا آوردمش ..."

یاد برنامۀ یادگاری افتادم ؛
مسعود فروتن داشت گذشته و حال رو باهم مقایسه می کرد ؛ مدام تکرار می کرد : " نمی گم کدوم بهتره و کدوم بدتر، فقط می گم قدیما اون جوری بود و الان اینجوری ـه ". بعد گفت : " قدیما بچه ها مادرشونُ با اسم کوچیک صدا نمیزدن ؛ بهشون می گفتن عزیز و اونام همیشه عزیز می موندن " ...

پ ن : هر چقدر هم که تکرار کنی : " نمی گم کدوم بهتره و کدوم بدتر " ، معلوم ِ معلوم ـه که کدوم کدومـه.

  • باران بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی