بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قرار بود بریم باغ اناری و برف بازی کنیم ؛

حالم خیلی خوب نبود و نرفتیم...

البته خودشون کنسل کردن ولی دومین بار بود که مجبور شدم از قرص های خ.س استفاده کنم و از خدام بود که نریم. 

همش یاد حرفای ف.ف می افتم ولی مطمئنم که چیزیم نیست ؛ هرچند خیلی هم اهمیتی نداره ...


نمی دونستم کِی میشه به م.ت  زنگ زد،  برای همین بهش اسمس زدم.

تشکر کرد و گفت : " امید به زندگی ندارم ؛ همه کارام لنگه ؛ برام دعا کن ".

ر.م گفت ممکنه آخر هفته بیان تهران ؛

گاهی وقتا دوست دارم اینجا باشه تا یه کارایی رو باهم انجام بدیم و سرش گرم بشه ...

حس می کنم نباید زیاد کاری به کارش داشته باشم ...


پ ن :  امیدوارم یه روزی علم ِ خود درمانی انقدر پیشرفت کنه که لازم نباشه هِی بریم سراغ دکترا...

پ ن : اگه مدرسه ها  با باریدن برف تعطیل بشه من خیلی خوشحال میشم ؛ چون یه روز می تونم چند ساعت بیشتر بخوابم. ش.خسته


  • باران بهاری

نظرات  (۲)

  • مادرریحانه
  • سلام مادر/الخیر فی ما وقع/حتمن مصلحتی بوده که نرفتید
    پاسخ:
    علیک سلام ...
  • مادر ریحانه
  • الخیر فی ما وقع/دعاتون هم براورد شد و فردا تعطیل شد مدرسه ها

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی