بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
یه ظرفه ؛ بستگی به خود ِ آدم داره که این ظرف چقد بزرگ باشه ...
چون هم عرضه می خواد که چیز بیخودی  توش نریزه و بدونه با چی پُرش کنه ، هم زور می خواد که بتونه بلندش کنه ، هم طاقت که نگهش داره ؛ اوهوممم ... دل ِ آدم یه ظرفه ... ببین با چی پُرش می کنی ... زورت می رسه اونی رو که توش ریختی نگه داری؟ ... تحمّل سنگینی ـشُ داری ؟ ... اگه داری که به قول داش مشتیا : "دمت گرم ؛ برقرار باشی" ، اگرم نداری زور بیخودی نزن که فقط خودتُ اسیر می کنی و بیخودی معطل می شی ...
بعضیا مث مسجدیای قدیم تو دلشون برا یکی دیگه جا می گیرن ؛ جوری که هر وقت یکی از راه می رسه رُک میگن ببخشید اینجا جای ِ کسی ـه تا طرف محترمانه راهشُ بگیره و بره ... بعضیام دلشون کاروانسرا ست و هرچه پیش آمد خوش آمد ... فقط وای به اونی که دل نداره یا دلش بن بست ـه .

پ ن : نذار ظرفتُ بدزدن ؛ بی دلی بد دردیه ...
پ ن : سِسِمی ِ قلبتُ از بَر کن و به هیچکس نگو ... بذار فقط با رمز ِ خودت باز بشه ...
پ ن : بیدل شو ولی بی دل نشو ...
پ ن : در پیش بیدلان ، جان قدری چنان ندارد / آری کسی که دل داد پروای جان ندارد / هاتف اصفهانی

  • باران بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی