گاهی شرایط ایجاب می کنه در مورد موضوعی به تفصیل بحث
بشه هرچند ممکنه ما خودمون با اون موضوع درگیر نباشیم و به ما مربوط نشه ؛
مثل بحث در مورد مهریه .
چرا باید مهریه زیاد باشه؟
اصلا چه تضمینی وجود داره بعد از ازدواج طرف یه جور دیگه نشه؟
چه فرقی داره مهریه 5 تا سکه یا 2000 تا؟
به نظر من خوبه که از همون اول دو طرف قضیه با دیدگاه مادی هم آشنا باشند.
مثلا یه خانمی سر کلاس می گفت برای دخترم خواستگار اومده و وقتی ما ازش پرسیدیم درآمد شما چقدره ناراحت شدن و کُلّ ماجرا رو بهم زدن ؛ بعدشم مادر داماد آینده گفته : " من 35 ساله دارم با شوهرم زندگی می کنم هنوز نمی دونم درآمدش چقدره ؛ این سوالا چیه؟ "
چه اشکالی داره سوال بپرسیم؟ شاید به نظر یه نفر بشه با 500 تومن یه زندگی رو چرخوند ولی طرف مقابل فقط پول پالتوش 500 تومن باشه. پس اینا دیدگاه مادی ـشون باهم فرق داره ... در مورد مهریه و عوض شدن آدما هم هیچ ضمانتی وجود نداره ولی برای دختر که داره از تو ناز و نعمت خونۀ پدری - در حد خودش - جدا میشه ، این اطمینان رو بوجود میاره که اگه یه روز این زندگی بهم خورد میتونه تو این جامعه دوباره رو پاش وایسه چون ممکنه از حمایت قبلی خونواده ـش برخوردار نباشه.
و تعداد سکه یا مقدار مهریه هم بستگی به همین نظر مادی داره که ممکنه کسی انقدر از طرف خانواده تأمین باشه که بگه من اصلا نیازی ندارم و با 5 تا سکه هم راضی ام و ممکنه کسی دیدگاهش متفاوت باشه و حمایت گذشته رو از دست بده و به نظرش اگه یه روز بخواد تنهایی زندگی کنه باید 2000 تا سکه داشته باشه.
پس بهتره قبل از شروع بپرسیم ... راجع به هرچیزی که برامون مهمه و ممکنه بعدا مسئله ساز بشه سوال کنیم حتی دیدگاه های مادی!
پ ن : من نظر شخصی ـمُ گفتما ...
پ ن : بهتره قبل از ازدواج چشمامون رو باز کنیم و عیب
های طرف مقابل رو پیدا کنیم - با این پیش فرض که قرار نیست هیچ تغییری رُخ
بده - که آیا ما می تونیم با عیوبی که به نظرمون رسیده کنار بیاییم؟ و بعد
از ازدواج باید کمک کنیم عیوب برطرف بشه ولی اگه نشد چشمامونُ ببندیم و سعی کنیم با هر عیبی که به نظرمون می رسه
کنار بیاییم و فکر نکنیم ما قادر هستیم طرف مقابلمون رو عوض کنیم. البته " اگر می خوایم زندگی مشترکمون ادامه داشته باشه" !