من یادم نبود که علامتای کوچکتر و بزرگتر رو کی یاد گرفتم ولی چند وقته فهمیدم که بچه ها کلاس اول یاد می گیرن؛
یه چیزایی تو زندگی هستند که باید یه طرف ِ این علامتا قرار بگیرن - چه ما خوشمون بیاد چه نیاد - چون اگه غیر از این باشه زندگی ها بهم می ریزه و همه چی اعتبار خودشُ از دست می ده ...
مثلا لازمه به عقلمون بیشتر از دلمون بها بدیم؛ یا شاید بینشون علامت بزرگتر مساوی باشه تا قاعده و اساس بهم نخوره ؛ هرچند همیشه اینجوری نیست ولی روال معموله ...
پ ن : اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند / شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل
یه چیزایی تو زندگی هستند که باید یه طرف ِ این علامتا قرار بگیرن - چه ما خوشمون بیاد چه نیاد - چون اگه غیر از این باشه زندگی ها بهم می ریزه و همه چی اعتبار خودشُ از دست می ده ...
مثلا لازمه به عقلمون بیشتر از دلمون بها بدیم؛ یا شاید بینشون علامت بزرگتر مساوی باشه تا قاعده و اساس بهم نخوره ؛ هرچند همیشه اینجوری نیست ولی روال معموله ...
پ ن : اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند / شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل
ز عقل اندیشهها زاید که مردم را بفرساید / گرت آسودگی باید برو عاشق شو ای عاقل*
*سعدی