بعضیا یادآور بعضیای دیگه هستن
بعضی جاها، بعضی چیزا، بعضی آدما یا حتی بعضی اتفاقا ...
مثلا: شکلات تخته ای، سیگار، خط کش، انبه، شعر، سودوکو، اُرگ، مارمولک، شکوفه بهاری و خیلی چیزای دیگه که هرکدومشون یکی از این بعضیا رو برام تداعی می کنه
انگار یه نشونه از خودشون می ذارن و اون نشونه مث نشونۀ هانسل و گرتل نیست که یه مدت بعد ردی ازش نمونه ... می مونه و موندگار میشه ...
پ ن : به این فکر می کنم که نشونه ای که من برای دیگران گذاشتم چیه ...
بعضی جاها، بعضی چیزا، بعضی آدما یا حتی بعضی اتفاقا ...
مثلا: شکلات تخته ای، سیگار، خط کش، انبه، شعر، سودوکو، اُرگ، مارمولک، شکوفه بهاری و خیلی چیزای دیگه که هرکدومشون یکی از این بعضیا رو برام تداعی می کنه
انگار یه نشونه از خودشون می ذارن و اون نشونه مث نشونۀ هانسل و گرتل نیست که یه مدت بعد ردی ازش نمونه ... می مونه و موندگار میشه ...
پ ن : به این فکر می کنم که نشونه ای که من برای دیگران گذاشتم چیه ...