بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

دیشب از دست خودم ناراحت بودم

از اینکه هنوز نفهمیدم با دیگران باید چطوری حرف بزنم 

از اینکه هنوز نفهمیدم نباید با دیگران مث آدمای حلقه اول صحبت کنم 

از اینکه فراموش کردم رفتار آدم ها نشون می ده که تو چه حد و مرزی با من قرار دارند ...


دوست ندارم همه چی رو تجربه کنم

دوست ندارم  تو موقعیت های مختلف قرار بگیرم و بعد بفهمم باید چه رفتاری از خودم نشون می دادم


وقتی کسی برام یکی از دیگران باشه،

باید براش کلاس بذارم

باید یه دیسیپلین خاص رو رعایت کنم

باید موقع ناراحتی براش بخندم و حرفامُ تو خودم بریزم

باید یاد بگیرم گستره باورم رو وسیع کنم...

 

برام سخته ولی به قول فریبا زندگی همیشه مطابق علاقه ما نیست ...


پ ن : حتی محبّت هم عاریتی ـش قشنگ نیست!

پ ن : هر حرفی باور کردنی نیست ...

پ ن : سعیمُ می کنم به حرفش گوش بدم ولی یه کم سخته ( مرنج و مرنجان ).


  • باران بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی