س.س بهم زنگ زد و گفت ناظر پروژه، کارمونُ دیده
گفت یه کامنت هایی برای اصلاح گذاشته و ازم خواست اگه می تونم خودم اصلاحاتش رو انجام بدم
گفتم برنامه م پره ولی نگاه می کنم و بهت خبر می دم
از طرفی ش.ت زنگ زد که فردا آمادگی داری بری سر کلاس؟
گفتم نه ... فردا کلی کار دارم
به شوخی گفت : پس شماره منُ از تو گوشیت پاک کن ... همه چی بین ما تموم شده : )
هوا ابریه
حس یه روز پاییزی ِمسخرۀ دلگیرُ دارم
حتی از غروب جمعه هم بدتره
دلم می خواد یه چند روز برای خودم باشم ؛ هرکاری دلم می خواد بکنم ؛ ولی خب تقریبا غیر ممکنه ...
پ ن : همه وجودم پر از شکّه ؛ حسّ خیلی بدیه ...
پ ن : گاهی لازم دارم یکی باشه که هُلم بده ، تشویقم کنه و باهام همدل باشه
پ ن : دوست دارم برم بیرون راه برم ...