بماند به رسم خوش یادگاری ...

اینجا دادگاه نیست؛

قضاوتم نکن ...

اینها نوشته های من هستند ؛

شاید حرف های دلم و کارهای روزمرّه ...

دوست داشتی بخون و نظر بده.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

س.س بهم زنگ زد و گفت ناظر پروژه، کارمونُ دیده

گفت یه کامنت هایی برای اصلاح گذاشته و ازم خواست اگه می تونم خودم اصلاحاتش رو انجام بدم

گفتم برنامه م پره ولی نگاه می کنم و بهت خبر می دم

از طرفی ش.ت زنگ زد که فردا آمادگی داری بری سر کلاس؟

گفتم نه ... فردا کلی کار دارم

به شوخی گفت : پس شماره منُ از تو گوشیت پاک کن ... همه چی بین ما تموم شده : )


هوا ابریه

حس یه روز پاییزی ِمسخرۀ دلگیرُ دارم

حتی از غروب جمعه هم بدتره


دلم می خواد یه چند روز برای خودم باشم ؛ هرکاری دلم می خواد بکنم ؛ ولی خب تقریبا غیر ممکنه ...


پ ن : همه وجودم پر از شکّه ؛ حسّ خیلی بدیه ...

پ ن : گاهی لازم دارم یکی باشه که هُلم بده ، تشویقم کنه و باهام همدل باشه

پ ن : دوست دارم برم بیرون راه برم ...



  • باران بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی