فعلا امضاهای لازم ُ گرفتم
امیدوارم زودتر تموم شه ... خسته شدم
خانم ف تماس گرفت و گفت فردا 9 و نیم جلسه دارید ؛ گفتم می دونم بهم گفته بودند ...
باید امشب بشینم کارای پروژه رو تموم کنم ... ش.خستۀ زیاد.
می دونم که ن.ش می خواد برای تولدش کیک بیاره
می خوام هدیه ای رو که برای روز دفاع نغمه خریده بودم و بخاطر عوض شدن تاریخ دفاع نشد بهش بدم رو ببرم برای ن.ش .
پ ن : خوب نیستم ؛ شاید چون هنوز خیالم راحت نیست . . .
پ ن : این روزا زیاد روزای قبلُ برای خودم مرور می کنم.