هر روز دارم بهش زنگ می زنم
میگه نگران نباش ؛ تو برنامۀ کاریمه
داره بداخلاقم می کنه دیگه این پینه دوز ِ خوش اخلاق !
دیدن م.ب مثل همیشه برام خوشایند بود ؛
اسمش منو یاد تصمیم های مهم و البته خوب ِ زندگیم میندازه
اون از معدود کسائیه که میتونم باهاشون حرف بزنم ؛
خدا رو بخاطر داشتن چنین دوستی شُکر می کنم.
پ ن : خدا کنه از پس مسئولیتی که قبول کردم به خوبی بر بیام . . .
پ ن : حرفای مامان تو گوشمه ... حتما درست میگه ... سعی خودمُ می کنم.