تلفن زد که می خوایم بریم لواسون برای عید دیدنی
من گفتم هر وقت ر.م اومد ما خودمون می ریم
گفته نه ... حالا شاید نشه بعدا برید ...
گفتم من نمیام
یکی نیست بگه آخه من چرا باید برم خونه دایی ِ مامان ِ ...
فامیل دور که میگن همینه دیگه
پ ن : سخت میگذره ...