دریا رو دوست دارم
خیــــــــــــــــــلی خیــــــــــــــــــلی
از وقتی یادمه خودم و دریا رو شناختم ، دوست داشتم روی شن های ساحل بشینم و به دریا خیره بشم
به نظرم ابهت خاصی داره
از یه طرف آرومم می کنه و از یه طرف به نظرم ترسناکه
انگار کلی حرف برای گفتن داره
وقتی آرومه یه جور ، وقتی طوفانیه یه جور دیگه
پ ن : دریا سکوت کرده و من حرف میزنم حس میکنم که راه نبردم به باورش
دریا! منم ؛ هم او که به تعداد موجهات با هر غروب خورده بر این صخرهها سرش
منم دریا رو دوس دارم و کسایی رو که دریا رو دوس دارن