مصرع اول این شعرو تو فیلمی که جمعه دیدیم شنیدم
نمیدونستم شعر از کیه
امروز هم حسب اتفاق همین مصرع رو جایی خوندم
این شد که من چون عاشق شعرم بیفتم دنبالش و پیداش کنم
پ ن : گذاشتنش اینجا هیچ معنی خاصی نداره! دلم خواسته فقط !
نگفتمت مرو آن جا، که آشنات منم | در این سراب فنا چشمه ی حیات منم | |
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من | به عاقبت به من آیی که منتهات منم | |
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی | که نقش بند سراپرده ی رضات منم | |
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی | مرو به خشک که دریای باصفات منم | |
نگفتمت که تو را رهزنند و سرد کنند | که آتش و تبش و گرمی هوات منم | |
نگفتمت که صفتهای زشت در تو نهند | که گم کنی که سرچشمه ی صفات منم | |
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت | نظام گیرد خلاق بیجهات منم | |
اگر چراغ دلی دانک راه خانه کجاست | وگر خداصفتی دانک کدخدات منم |