خیلی وقت بود میشناختمش اما این روزها بیشتر ؛
شاید در گذشته انقدر حرف هاش رو خوب درک نمی کردم ...
هر روز مدتی رو با هم می گذرونیم ؛
اعتراف می کنم تا بحال اینطور بهش علاقمند نشده بودم؛
کلی به شخصیت و حالات و روحیاتش فکر می کنم ...
چند روز فقط این بیت توی ذهنم جا باز کرده بود :
قدح چون دور ما افتد به هشیاران مجلس ده مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی
نمیدونستم بیتی که م برام اسمس زده بود سروده سعدی هستش ؛
به حقیقت که اون غزل هم از عاشقانه های بی نظیره ...
شاید در گذشته انقدر حرف هاش رو خوب درک نمی کردم ...
هر روز مدتی رو با هم می گذرونیم ؛
اعتراف می کنم تا بحال اینطور بهش علاقمند نشده بودم؛
کلی به شخصیت و حالات و روحیاتش فکر می کنم ...
خیلی ظریف کلمات رو بکار می بره
خیلی بجا سخن می گه
غزلیاتش به حقیقت دل می بره ...چند روز فقط این بیت توی ذهنم جا باز کرده بود :
قدح چون دور ما افتد به هشیاران مجلس ده مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی
نمیدونستم بیتی که م برام اسمس زده بود سروده سعدی هستش ؛
به حقیقت که اون غزل هم از عاشقانه های بی نظیره ...